مرگ‌اندیشی و طرب‌ناکی لحظه‌ها

عبدالقادر بیدل دهلوی را گفتند: «معجزه‌ی شاعری‌ات را به ما نشان بده و بیتی بسرای که بتواند تا همیشه ادامه یابد بی‌آن‌که قواعد شعر در هم ریزد.»

مولانا این بیت را بی‌درنگ سرود:

نشانت می‌دهد هر دم به انگشت عصا پیری

که مرگ این‌جاست، یا این‌جاست، یا این‌جاست...

 

 

ادامه نوشته

هذیان فوتبالی2

 

اين‌بار نمی‌شود ننوشت. اوضاع روبراه است. گورخرها خوب گردوخاك كردند. حتا زيزو كه هنوز در خاطره‌ی لباسِ راه‌راه محكم‌تر بازی يا به قول آقای گزارش‌گر، آقايی‌ می‌كند. ملالی نيست جز حذف آرژانتين آن‌هم به دست آلمان، آن‌تر هم به‌دست دروازه‌بان چلسی! ما كه بی‌حضور جادوگر در استاديوم، راحت با اين افتضاح كنار آمديم. فعلا كه می‌شود به همين گورهای باقی‌مانده آفرين گفت. بوفون، تورام، كاناوارو، دل‌پيرو، ويرا و... حتما به‌ياد پاول و زلاتان خواهند بود. پسوتوی بدبخت هم كه از خودكشی جان سالم به برده! عجب گور تو گوری شده است ها!

 

اميدوارم به تريج قبای حضرت سيد ضيای شفيعی برنخورد كه چرا كتيبه‌ی زخمش به اين حال و روز افتاده. سال‌هاست روزنامه‌ی سلام تعطيل شده اما نوستالژ‌ی وا‌ژه‌ها! دست از سرمان برنداشته. قول می‌دهم بعد از اين رعايت كنم.