چند شعر کوتاه از مجید رفعتی
حرفهایت همه
به دلم نشست
حالا میتوانی
پوکههایت را جمع کنی
* * *
هیچکس شاهدی ندارد
وقتی گلویش را میفشارد
و به مرگ تهدیدش میکند
تنهایی
* * *
انتظار پاییز را میکشد
برگ چنار
تا فرو ریزد بر خاکی
که تو در آن خوابیدهای
* * *
برای من
امسال سال کبیسه است
روز گمشدهام را
پیدا کردهام
* * *
چطور میتوانست بفهمد
دانة چه گیاهی است
پیش از آنکه از خاک بیرون بیاید
علف هرز
منتشر شده در ویژهنامة نوروزی استقامت.
به دلم نشست
حالا میتوانی
پوکههایت را جمع کنی
* * *
هیچکس شاهدی ندارد
وقتی گلویش را میفشارد
و به مرگ تهدیدش میکند
تنهایی
* * *
انتظار پاییز را میکشد
برگ چنار
تا فرو ریزد بر خاکی
که تو در آن خوابیدهای
* * *
برای من
امسال سال کبیسه است
روز گمشدهام را
پیدا کردهام
* * *
چطور میتوانست بفهمد
دانة چه گیاهی است
پیش از آنکه از خاک بیرون بیاید
علف هرز
منتشر شده در ویژهنامة نوروزی استقامت.
+ نوشته شده در شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۲ ساعت توسط مرتضا دلاوری پاریزی