102/ عصرانههای کوه
حتا همین بالا
که حال عشقبازی نیست
میبوسدم آرام
ابری که در آغوشِ من «والعصر» میخواند.
که حال عشقبازی نیست
میبوسدم آرام
ابری که در آغوشِ من «والعصر» میخواند.
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت توسط مرتضا دلاوری پاریزی