گزارش ایسنا از وضعيت روزنامهنگاران وبلاگنويس در كرمان
تنفس رسانهای
گزارشی كه وحيد قرايی عزيز دربارهی وبلاگنويسی روزنامهنگاران در كرمان تهيه كرده را اينجا ببينيد.
چند توضيح كوتاه در اين باره خالی از لطف نيست.
اول اينكه در اين گفتوگو اشارهای كرده بودم به وبلاگ سابق - كه دات كام بود و الان اثری از آثارش وجود ندارد- و نيز افزايش بازديدكنندگان از 100نفر در روز به 8000نفر كه البته مربوط به مشاهدات زلزلهی بم بود. آنروزهای تلخ به اين میانديشيدم كه كاش میشد يكیدو بازديدكننده داشتم اما چنين فاجعهای را دوباره نبينم. يادم كه میآيد كامم تلخ میشود و قلبم تندتر میزند. باور كنيد آسان نيست يكساعت قدم بزنی و در تمام مدت، جنازهی مرد و زن و كودك و پير باشد كه از كنار گامهايت میگذرد. بگذريم.
راستش آن دلايل كوچكی كه در گفتوگو از آنها ياد كردهام چندان هم كوچك نبودند! علاوه بر كاهلی رسانههای رسمی و عدم اعتماد عمومی، همچنين عطش ايرانيان خارج از كشور به پیبردن به عمق فاجعه، نقش لينكهايیكه بیبیسی، گويا و بسياری از وبسايت و وبلاگهای پربيننده به آن مطالب داده بودند تعيين كننده بود. اين را در پاسخ يكی از دوستان آوردم كه دوست داشت آن دلايل كوچك ديگر! را بداند.
دوم اينكه وقتی ایشان زنگ زد و سوالاتش را پرسيد، گفتم: املای من بدتر از انشايم است و ايشان هم پذيرفت كه در آن فرصت كوتاه، برداشتهايم را در قالب يادداشتی برايشان بفرستم. اينرا هم در پاسخ دوستی آوردم كه پرسيده بود شما هميشه اينطور قلنبه سلنبه حرف میزنيد؟
توضيح سوم هم به فحوای كلی حرفها برمیگردد كه برداشتی شخصی است از جمعبندی بحثهايی كه در وبلاگستان درمیگيرد و از همان سالهای نخست هم درگيرش بودهايم والبته بعضی وقتها مجبورم برای دوستان جوان و نوجوانم، چيزهايی غيررسمیتر را هم بدان بيفزايم. اين را هم گفتم كه نگويند نگفت!