داغم، پُر از تلاطمِ بالِ کبوترم
باغم، جوانه می‌زند از ابرها پَرم

ماهم، هوایِ نقره‌ایِ پشتِ بام‌ها
آهم، نسیمِ گفت‌وشنودِ صنوبرم

ای از تمامِ مردمِ دنیا عزیزتر!
من با تمامِ مردمِ دنیا برادرم

فرقی نمی‌کند به کجا می‌کشانی‌ام!
برگم که در طراوتِ باران، شناورم

من با صدایِ صاعقه هم بغض می‌کنم
رودم، هوایِ ابر نمی‌افتد از سَرم

پل می‌زنی به هر چه که از یاد برده‌ام
پل می‌زنی به هر چه که... بگذار بگذرم

گاهی به بی‌قراریِ پروانه فکر کن!
بگذار از خیالِ تو سر در بیاورم.