هر روز می‌‌دَوَم به هوای كسی‌كه نيست
در دشتِ تشنه‌ی ريه‌های كسی‌كه نيست

مثلِ خيالِ گم‌شده‌ای تاب می‌خورم
بر ناكُجای زلفِ رهای كسی كه نيست

خو می‌كنم به خاطره‌های گريزپا
هر روز با نسيم صدای كسی‌كه نيست

هر روز می‌نويسم و بر باد می‌دهم
يك متن عاشقانه برای كسی‌كه نيست

از ياد بُرده‌ام همه را در مسيرِ مرگ
آرام و رام، مثلِ خدای كسی‌كه نيست…