از شور اقیانوس، لب‌ریزند ماهی‌ها
تیزآب می‌بارند اگر ریزند ماهی‌ها

قرمزترین تاریخ در چشمانشان خفته‌ست
هم‌کیش ما و هرم پاییزند ماهی‌ها

بی‌زخم در آرامش مرداب می‌میرند
قلابکی کو تا بیاویزند ماهی‌ها

بی‌بال و بر، بی‌دست و پر، اما سرافراز
مثل صنوبرهای پاریزند ماهی‌ها

***

یک روسری پولک به چشمانم کشاندی
بنشین! خداناکرده می‌ریزند ماهی‌ها

شعری بخوان! مرداب در خواب تباهی‌ست
شاید به شوق شعله برخیزند ماهی‌ها